مختصری از گزارش تخصصی :
این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.
چکیده
بی شک همه ی انسان ها در طول زندگی با مسائلی رو به رو می شوند که آن ها را وادار به فکر کرده تا برای حلّ مشکل خودبه دنبال چاره بگردند.حلّ مسأله درزندگی ازمهم ترین مشغولیات ذهن بشر است لذا بسیاری از دانشمندان و متفکّران معتقدند که: «هدف کلّی هر آموزشی عبارت است از پرورش استعدادهاوتوانایی های فرد برای حلّ مسأله» دراین سخن هدف ومنظوراز«مسأله»هر نوع مشکل وسؤالی است که در زندگی روزمره برای ما پیش می آید.باتوجّه به اهمیّت موضوع حلّ مسأله درزندگی روزمره برهمه ی دست اندرکاران تعلیم وتربیت به ویژه معلمان محترم فرض است که شرایطی رافراهم آورندتاشاگردان با مسائل گوناگون(به خصوص مسائل در حوزه ریاضی) مواجه شده و به حلّ آن ها اقدام نمایند.من نیز باعنایت به ناتوانی وضعفی که دانش آموزانم در حلّ مسائل ریاضی داشتند برخود واجب دانستم، به نحوی مقتضی، اقدام به رفع این مشکل نمایم و هدف خود را آموزش روش حلّ مسأله و راهبردهای آن به دانش آموزان پایه ی دوّم ابتدایی قرار دهم.
مقدمه
مسأله را می توان به زبان ساده تعریف کرد. هر گاه فردی بخواهد کاری انجام دهد ولی نتواند به هدف خود برسدبرایش مسأله ایجادمی شود.به عبارت دیگرهرموقعیت مبهم یک مسأله است.حل مسأله نوعی ازیادگیری بسیار پیچیده است و مسأله و تلاش برای حل آن جزئی از زندگی هر فرد است.فرآیندبرخوردباشرایط زندگی همان مسأله است.
دو دیدگاه متفاوت در آموزش ریاضیات نسبت به حل مسأله وجود دارد:
1- ریاضی یاد بدهیم تا دانش آموزان بتوانند مسأله حل کنند.
2- ریاضی را با حل مسأله آموزش دهیم.
در دیدگاه اول آموزش ریاضی مطابق با محتوای موضوعی است و مفاهیم متفاوتی تدریس می شوند. انتظار داریم دانش آموزان بااستفاده ازدانش ریاضی خودمسائل متفاوت راحل کنند.امادیدگاه دوم آموزش ریاضیات از طریق حل مسأله اتفاق می افتد. یعنی دانش آموز مسأله حل می کند و در ضمن آن محتواومفاهیم جدید ریاضی را می سازد، کشف می کند و یا یاد می گیرد. در حال حاضر ، دیدگاه دوم در آموزش ریاضیات بیشتر مطرح است. در این نگاه حل مسأله نقطه تمرکز یا قلب تپنده آموزش ریاضیات است.
- ۹۶/۰۶/۰۲